قصه های انادی آ و عرشیا قصه زود قضاوت نکردن

معرفی کتاب

کتاب قصه زود قضاوت نکردن یکی از کتاب های مجموعه داستان های انادی آ و عرشیا می باشد.

یکی از دردناک ترین دغدغه های والدین کم هوشی فرزندان شان می باشد و متاسفانه این دغدغه زمانی به سراغ والدین می آید که دیگر خیلی دیر شده است. گاهی فقط با یک سرمایه گذاری کوچک مانند خرید یک کتاب الکترونیک می توان آینده کودک را تضمین کرد، مجموعه داستان های انادی آ و عرشیا نحوه ایجاد حس کنجکاوی که لازمه رشد هوشی کودکان می باشد را در قالب قصه بیان می کند. این هوش بالا است که به مرور اعتماد به نفس را بالا می برد، هوش بالا در مسائل علمی و اعتماد به نفس در مسائل اجتماعی بسیار ارزشمند است.

هدف اصلی مجموعه داستان های انادی آ و عرشیا بالا بردن هوش و اعتماد به نفس کودکان می باشد قصه زود قضاوت نکردن یکی از قصه های مجموعه داستان های انادی آ و عرشیا می باشد که به دلایل و لزوم زود قضاوت نکردن می پردازد و الزام نتیجه گیری مثبت را ترفندفکری می داند.

درباره کتاب

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که وسایل کودک تان در مهد، مدرسه یا اماکن فرهنگی گم شود و کودک تان اظهار بی اطلاعی کند، در اینگونه مواقع والدین واقعا احساس درماندگی می کنند که حقوق فرزندشان پایمال می شود و آنها حتی توان تهمت زدن ندارند زیرا مطمئن نیستند. این جاست که به دنبال راه حلی می گردند. قصه زود قضاوت نکردن از مجموعه داستان های انادی آ و عرشیا به آشنایی با مفهوم قضاوت و دلایل و لزوم زود قضاوت نکردن می پردازد.

در این کتاب یاد می گیریم

کودک بعد از مطالعه یا شنیدن کتاب :

با مفهوم قضاوت آشنا می شود.

یاد می گیرد از الزامات قضاوت زود قضاوت نکردن است.

می فهمد نتیجه گیری درست زمانی حاصل می شود که از ترفندهای فکری برای قضاوت کمک بگیرد.

کتاب مناسب چه کسانی است

  • والدین یا مربیانی که بخواهند کودکان را با مفهوم قضاوت آشنا کنند.
  • والدین یا مربیانی که بخواهند کودکان را با مفهوم زود قضاوت نکردن آشنا کنند.
  • والدین یا مربیانی که مایل هستند بدانند چگونه با زبان کودکانه و قابل فهم کودکان به کودکان بگویند نتیجه گیری مثبت نیازمند تفکر است و از آنها بازخورد مثبت بگیرند.
  • والدین یا مربیانی که می خواهند منطق را کودکانه به کودکان یاد دهند.

در بخشی از کتاب می خوانیم

مادر با تعجب به عرشیا گفت:

چرا اینقدر تند غذا می خوری؟

عرشیا گفت:

آخه خیلی گرسنه هستم.

مادر گفت:

مگر تغذیه را که برده بودی نخوردی؟

عرشیا گفت:

نه، آخه یکی اون را برداشته بود

مشخصات کتاب

نویسنده : اعظم مجیدی

شابک : 5-2371-00-622-978

شناسنامه اثر : 093825-67028-8

Post Your Comment Here

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *