قصه های انادی آ و عرشیا مجموعه داستان

توضیحات

کتاب شیوه مهارت آموزی را با ترفند قصه در 47 داستان آموزش می دهد.
قسمتی از یک قصه:
وای مامان بهروز خیلی پسر شلوغ کاری.
میشه اون نیاد؟
آخه میترسم تولد خراب کنه؟
مادر گفت:
دیگه دعوت شده و ادامه داد مطمئنم یه ملکه میدونه چطور با مهمون­ های قلمروش کنار بیاد.
روز تولد بهروز با یه توپ وارد شد و کلی با توپش شلوغ کاری کرد.
بعد از فوت کردن شمع­ ها نوبت به بریدن کیک رسید که یکهو بهروز توپ شو به سمت عرشیا پرتاپ کرد
و گفت؟
عرشیا بگیرش
ولی نشونه ­گیریش خوب نبود
و توپ درست وسط کیک جا خوش کرد.
انادی ­آ بغض کرد
و همین که اومد سرشو پایین بیاره
و گریه کنه
یاد حرف مامان افتاد
که یه ملکه تو سختی­ها سرشو خم نمی­کنه
پس سرشو بالا نگه داشت
و برای ادب کردن بهروز با جدیت به بهروز نگاه کرد…